گروه معارف - رجانیوز: رسول گرامـی اسلام(ص) اشرف تمام انبیـای الهی و خاتم آن ها بود کـه بعثتش عالم را از ضلالت و گمراهی بـه هدایت و نور رهنمون ساخت. کتاب تاریخش معروف است در جدول فقدان و از دست آن حضرت ثلمـه ی بزرگی بود کـه به جامعه مسلمـین وارد آمد . کتاب تاریخش معروف است در جدول اما مسئله ای مـهم و حساس کـه امروزه بـه خصوص درون مـیان عالمان دینی و مورخان تاریخ اسلام مطرح است، کتاب تاریخش معروف است در جدول کیفیت رحلت آن بزرگوار هست که آیـا رسول گرامـی اسلام بـه وفات طبیعی از دنیـا رفته اند یـا بـه شـهادت رسیده اند و اگر بـه شـهادت رسیده اند، این مسئله توسط چهانی بوده هست ؟ درون همـین رابطه با حجت الاسلام والمسلمـین حامد کاشانی، استاد دانشگاه و متخصص تاریخ اسلام بـه گفت و گو نشسته ایم؛ کـه متن گفت و گو مـی تواند پاسخ سوال ما را روشن نماید:

 

 

سوال: کتاب تاریخش معروف است در جدول آیـا رحلت رسول گرامـی اسلام(ص) بـه توفی طبیعی بوده هست یـا بـه شـهادت ؟ 

 

ابتدا یک مقدمـه بسیـار مـهم عرض مـی کنم و آن این هست که مسائل چالشی ممکن هست در منابع تاریخی نقل نشده باشد و در منابع روایی آمده باشد و البته فرق هایی بین این دو وجود دارد. بـه عنوان مثال طبری کـه تاریخ معروف طبری را دارد، واقعه غدیر را درون تاریخش نیـاورده هست اما هم درون تفسیرش اشاره کرده هست و هم درون کتابی جدا درون باب ولایت، طرق حدیث غدیر را درون آن جمع آوری کرده هست یعنی طبری جزء معدود افرادی هست که درون باب ولایت کتاب مستقل دارد اما درون تاریخش این موضوع را  نیـاورده است.

 

علتش هم این هست که اگر شما حدیثی نقل کنید آن حدیث مـی تواند مجمل باشد مثلا نقل شود من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه این یک جمله مختصر هست اما این کـه چه وقت بود و کجا بود و در چه شرایطی و برای چه چیزی بود درون آن نیـامده هست لذا درون موضوعات چالشی نقل روایت کمتر خطرناک هست تا نقل تاریخ ؛ علتی هم کـه ما درون بعضی مسائل تاریخی دچار اختلاف هستیم این هست که اگر جمله ای هم نقل شده هست قرائن آن حذف شده هست مثلا آن جمله ای کـه گفته شد، به منظور چه چیزی بود، درون چه شرایطی بود و مسائلی از این دست . درون واقع کار اصلی را مورخان درون تاریخ حتما مـی د اما آن قرائن را حذف د .

 

اما نمونـه ی دیگر اگر بخواهم مثال ب ماجرای ممنوعیت کتابت حدیث توسط خلیفه دوم هست که این موضوع درون منابع روایی اهل سنت آمده هست در منابع ماهم بعضا اشاره شده هست اما درون کتب تاریخی نیـامده است. حال بعضی از مورخان مـی گویند کـه ماجرای ممنوعیت کتابت حدیث اگر واقعیتی داشت حتما در منابع تاریخی نقل مـی شد درون صورتیکه تاریخ از هایی عبور کرده است. خب بحث مفصل دیگری مـی طلبد، بگوییم کـه منابع تاریخی با چه انگیزه هایی نوشته مـی شده هست و علت این ها چیست.

 

ماجرای دوات و قلم هم نمونـه ی دیگر هست که درون بسیـاری از کتب تاریخی نیـامده هست البته بازتابش از برخی مسائل دیگر بیشتر هست اما بیشتر درون کتب روایی آمده هست و یـا درون کتب تاریخی کـه سبک روایی دارند منعشده است.

 

مـی خواهم بگویم کـه مسائل حساس درون منابع تاریخی کانالیزه مـی شده هست . مانند خبرنگارهای وابسته ای کـه مطالب را کانالیزه منتشر مـی کنند و یـا جزئیـات را نقل نمـی کنند.

 

 

 

اما یکی از نمونـه های همـین ماجرا موضوع مـهم شـهادت رسول خدا (ص) است. ماجرای شـهادت رسول خدا اگر رخ داده باشد مسئله بسیـار حساس، مـهم و پیچیده است.

ماجرای شـهادت رسول خدا هم درون منابع تاریخی بازتاب ندارد اما درون منابع روایی ما و اهل سنت بازتاب دارد . درون منابع زیـادی از جمله مستدرک حاکم نیشابوری مسموم شدن رسول گرامـی اسلام مطرح شده است. درون بین منابع شیعی هم همـین موضوع انعکاس دارد.

 

در مـیان قدمای اهل سنت معروف هست که قائل اند رسول خدا درون روز دوشنبه درون مدینـه با سم بـه شـهادت رسیده هست . شیعیـان هم همـین طور .

 

 <قبض فی المدینـه مسموما فی یوم الاثنین> بـه معنای این کـه رسول خدا درون روز دوشنبه درون مدینـه با مسمومـیت از دنیـا رفته هست مسئله ای هست که بسیـار طرفدار دارد هم درون مـیان اهل سنت و هم درون مـیان شیعیـان.لذا درون منابع حدیثی و نـه تاریخی، تقریبا شـهادت رسول گرام اسلام (ص) درون مـیان محدثان مشخص بوده هست دلیل اش هم مشخص هست .

 

 

 بعضی نگاه کلامـی بـه ماجرا دارند و بعضی هم تقریبا تاریخی نگاه مـی کنند(عمدا گفتم تقریبا تارخی چون صرف کتب تاریخی کفایت نمـی کند) .

 

برخی حتی گفته اند کـه مگر مـی شود رسول گرامـی اسلام با آن عظمت بـه شـهادت از دنیـا نرفته باشد و این موضوع درون فریقین طرفدار دارد . مثلا ابن مسعود گفته هست حاضرم نـه مرتبه بـه تمامـی مقدسات عالم قسم یـاد کنم کـه رسول خدا را خداوند بعد از رساندن بـه مقام نبوت بـه مقام شـهادت هم رسانیده است.

 

 

در منابع شیعی هم حدیثی داریم کـه مـی فرماید <ما منا الا مسموم او مقتول> لذا پیـامبر هم شـهید شده هست . البته این نگاه نگاه تاریخی نیست و کلامـی – حدیثی هست .

 

اما آن نگاه تقریبا تاریخی کـه عرض کردم این گونـه هست که پیـامبر سم داده شده هست . از جمله آن چیزهایی کـه در منابع ما هست، حالت پیشگویـانـه ای از امام حسن (ع) نقل شده هست که فرمودند: انی اموت بالسم کما مات رسول الله کـه من با سم کشته خواهم شد همانطور کـه رسول خدا بـه شـهادت رسیده هست البته امام مجتبی(ع) اشاره ای هم دارند کـه مرا همسرم سم خواهد داد و به شـهادت خواهد رسانید کـه البته درون مورد مسموم کننده رسول خدا درون اینجا چیزی نفرموده اند. البته درون بعضی از منابع ما مثل تفسیر قمـی و یـا تفسیر عیـاشی و دیگر منابع اشاراتی درون مورد عاملین مسمومـیت رسول خدا داریم.

 

 

 

 

 

ما یک مشکل بزرگی کـه داریم این هست که برخی از منابع خودمان را خودمان درون موقع چاپ تحریف مـی کنیم . تحریف منابع ما با تحریف منابع اهل سنت یک تفاوت دارد. ما از ترس و رعایت برخی مسائل و آن ها از ترس فاش نشدن تحریف مـی کنند.

 

یک نفر از آقایـان کـه از بزرگان قم هم هستند چند کتاب ما را بـه بهانـه هایی متاسفانـه تغییراتی داده هست و خیـال هم د کهی متوجه نمـی شود درصورتیکه متوجه شده اند که تا جایی کـه در عربستان کتابی چاپ کرده اند کـه شیعیـان تحریف گر هستند و در آن کتاب، برخی از چاپ های قدیمـی کافی را با چاپ های همـین آقایـان مقایسه کرده هست که حدود صد صفحه متفاوت هست یعنی آقایـان به منظور رعایت برخی چیزها و ترس از آن مسائل درون موقع چاپ، مطالبی را حذف کرده اند.

 

مثلا نسبت بـه خلفا روایـات صریحی بوده هست که ایشان از چاپ جدید حذف کرده اند کـه جا دارد از آن آقا سوال شود کـه اساسا چرا کتاب را چاپ کرده اید و قسمت هایی را حذف کرده اید ؟

 

خب بعد ها جامعه دچار مشکل خواهد شد کـه کدام نسخه صحیح هست ؟ حتی ایشان برخی از آثار حضرت امام را هم همـین کار غلط را کرده هست و برخی عبارات را حذف کرده است.

 

در روایـات ما احادیثی دال بر این موضوع کـه از همسران پیـامبرانی بوده اند کـه عامل قتل پیـامبر باشند اشاراتی وجود دارد البته نمـی گویم کـه روایـاتش قوی هست اما بـه هر حال هست؛ کـه بعد ها درون چاپ ها همانطور کـه عرض کردم به منظور رعایت برخی مسائل یـا سه نقطه گذاشته اند یـا حذف کرده اند و یـا مسائلی از این قبیل .

 

علی ای حال آن چیزی کـه در روایـات ما وجود دارد دو نظر هست ؛ یکی آن کـه بعضی از نزدیکان پیـامبر(ص) بـه ایشان سم داده اند و نگاه دوم هم همان ماجرایی هست که مثلا  آشیخ عباس قمـی هم آن را ترجیح داده هست و اهل سنت هم بیشتر آن را آورده اند کـه حالا جلوتر تفصیلا عرض خواهیم کرد.

 

اساسا این کـه بگوییم پیـامبر خدا شـهید شده هست در فریقین بسیـار طرفدارد دارد اما اختلاف اصلی درون موضوع قاتل و کیفیت قتل است.

 

در منابع اهل سنتٰ؛ اهل سنت عموما قائل بـه شـهادت رسول خدا هستند اما شـهادت را انداخته اند بر گردن مسموم شدن پیـامبر (ص) درون خیبر کـه در اینجا این مسئله پیش مـی آید کـه خیبر مگر چه تاریخی بوده است؟

 

فاصله بسیـار زیـادی از آن زمان که تا شـهادت رسول خدا وجود دارد اما تلاش کرده اند که تا خیبر را به منظور توجیـه این ماجرا بـه سمت جلو هول بدهند و تاریخش را بـه تاریخ شـهادت رسول خدا نزدیک کنند. مثلا مـی گوید ، خیبر سال پنجم نبوده ، ششم هم نبوده مثلا هفتم بوده هست و یـا روایـات و نقل هایی دارند کـه مثلا پیـامبر فرموده اند کـه سر درد حاصل از مسمومـیت آن گوشتی کـه آن زن یـهودی درون خیبر بـه من داد را الان حس مـی کنم و داستان هایی ساخته شده هست که تبرئه و توجیـه راحت تر صورت پذیرد.علامـه سید جعفر مرتضی درکتاب  الصحیح فی سیرة النبی(ص) بـه این موضوع مفصل پرداخته اند.

 

چون ما مجبوریم درون منابع تاریخی بـه کتاب های اهل سنت مراجعه کنیم بـه همـین دلیل هست که علمایی چون آشیخ عباس قمـی هم بـه اشتباه افتاده اند و این نظر را پذیرفته اند کـه علت شـهادت رسول خدا، گوشت مسمومـی بوده هست که آن زن یـهودی بـه پیـامبر داده هست .

 

به ماجرایش مختصرا بخواهیم اشاره کنیم این هست که یک زن یـهودی گوشت مسمومـی را مـی آورد که تا پیـامبر آن را تناول فرمایند کـه رسول خدا از آن مـیل نمـی کنند و آن زن مـی گوید مـی خواستم ببینم کـه اگر پیـامبری کـه مـیفهمـی و از آن نمـیخوری و اگر پیـامبر نیستی و مردم را گمراه مـی کنی مسموم شوی لذا پیـامبر از آن نمـی خورند . قاعدتا اگر بخواهیم نقل اهل سنت را بپذیریم حتما نقل هایی باشد والبته هست کـه پیـامبر از آن گوشت مسموم خوردند .

 

البته نقل های دیگری هم درست کرده اند کـه قبل از تناول پیـامبراز آن گوشت، یکی از اصحاب آنرا خورد و جان داد لذا پیـامبر آگاه شد کـه آن گوشت سمـی هست و از آن تناول نفرمود کـه این ها مفصل هست لذا تبلیغات بـه این سمت هست که بپذیریم مسمومـیت مربوط بـه خیبر و گوشت مسموم آن زن یـهودی هست .اگری این نظریـه را بپذیرد حتما قائل بـه ترور بیولوزیکی باشد چرا کـه پیـامبر حدودا پنج سال بعد از این واقعه بـه شـهادت رسیده اند .

 

پیـامبر از روز اول که تا روز آخر دائما درون حال ترور شدن بودند حتی داریم درون شعب ابی طالب کـه رسول خدا درون شب چند بار جایشان را عوض مـی د که تا ترور نشوند.

در تبوک کـه ماجرای نفاق شدید مردم هست و بعد از فتح مکه هست و جریـان نفاق پر رنگ حضور دارد،ی نمـی توانست شـهر را اداره کند لذا امـیرالمومنین (ع) کـه سعی مـی د پیـامبر را تنـها نگذارند که تا مسائلی چون ترور پیش آید مجبور بودند درون شـهر بمانند، و پیـامبر بدون امـیرالمومنین وارد آن جنگ شدند و منافقین بعد از اطلاع از این ماجرا مـی روند که تا شتر پیـامبر را از بالا بـه پایین بیندازند.

 

دو نقل قدیمـی بـه عنوان دم خروس باقی مانده هست یکی اش را ابن حزم درون المحلی آورده هست که آن خبری کـه در موضوع ترور پیـامبر درون واقعه تبوک هست آن دروغ هست چرا کـه راوی ولید ابن جمـیع هست که انسان ضعیفی هست درصورتیکه این فرد ضعیف نیست بلکه راوی پنج کتاب از شش کتاب مـهم اهل سنت است.

 

در نقل های حاکی از ترور پیـامبر درون تبوک نوشته اند <ارادوا قتل النبی فی غزوة تبوک> کـه البته اسم افراد ترور کننده را هم آورده اند و اتفاقا این ها بـه ما نشان مـی دهد کهانی کـه بعد از رسول خدا بـه حکومت رسیدند انگیزه داشتند که تا دستشان را از این کارها تطهیر کنند و به طور کلی از این موضوعات صحبت نشود. کما اینکه درون صحیح بخاری داریم کـه آخرین سال حکومت خلیفه دوم وقتی مـی خواست درون موضوع سقیفه صحبت کند مردم گفتند خلیفه مـی خواهد درون موضوعی صحبت کند کـه تا بـه حال درون باب آن سخن نگفته است.این نشان مـی دهد کـه در دوران خلفا حتی درون باب سقیفه هم صحبت نشده هست چه برسد بـه قتل پیـامبر(ص).

 

یک نقل این بود و البته نقل دیگری هم هست  کـه ابوالقاسم بستی نقل کرده هست که زیدی بتریـه هست( آن ها هم جزئی از اهل سنت محسوب مـی شوند) کـه شیعیـان اتهام مـی زنند بـه دو خلیفه درون ماجرای لعنت پیـامبر (پیـامبر فرمودند آب کم هست و که تا من اجازه نداده امـی آب ننوشد و اول من درون آب وارد مـی شوم ، پیـامبر وقتی وارد برکه شدند دیدند کـه چند نفر قبل ایشان وارد برکه شده اند و آنان را لعنت د. دو الی سه نفر از آن ها گفتند ما نشنیده بودیم و توبه د) درون صورتیکه آنان توبه کرده بودند .

 

 این طور نیست کـه ابوالقاسم بستی نوشته هست . از مـیان آن چندین نفر دو الی سه نفر توبه د کـه ما نمـی دانیم چهی بوده است.لذا مطالب ترور و چالش بر انگیز و امثال این ها مسائل بسیـار حساسی هست و بعد از 1400 سال هنوز هم حساس هست چه برسد بـه آن زمان ها .

 

 

 

 

در صحیح بخاری نقل عجیبی هست کـه پیـامبر فرموده بودند کـه در زمان خواب بودن منی حق ندارد بر من دارویی بدهد، عایشـه مـی گوید من گفتم خب مریض از دارو بدش مـی آید گویی نعوذ بالله با کودکی کـه از دارو مـی ترسد طرف هست نـه پیـامبر خدا فلذا عایشـه گفت دارو را بـه پیـامبر بدهید . درون نقلی داریم کـه در حال خواب دارو را بـه پیـامبر خوراندند و در نقل دیگری داریم کـه در حال بیماری رسول خدا دست و پای مبارک را گرفتند و دارو را خوراندند. حال این دارو چه بود خدا داند ...

پیـامبر بعد از اینکه کمـی بـه حال آمدند فرمودند  چهی بـه من دارو داده هست و هری درون این خانـه هست حتما همـین دارو را بـه او بدهید جز عباس عموی من. درون حالیکه عایشـه مـی گوید من گفتم عباس دارو داده هست اما رسول خدا فرمودند جز او بـه همـه اهل خانـهدارو را بخورانید.

 

 

 

بعد از مطالعه این نقل ها دو نتیجه دارد یـا حتما بگوییم نعوذ بالله پیـامبر مانند کودک از دارو مـی ترسیده هست یـا نـه حتما بگوییم بعد ماجرایی بوده هست تا پیـامبر نـهی فرمودند و بعد هم واکنش نشان دادند.

 

از این گزارش ها کـه در شیعه هم اشاراتی هست . از آن طرف کـه جریـان سقیفه برنامـه ریزی کرده هست تا قبیله اسلم بـه شـهر برسد که تا بتوانند واقعه سقیفه را مدیریت کنند حداقل این موضوع بـه عنوان حدث تاریخی قابل اعتنا باقی خواهد ماند کـه چه یـا چهانی از مرگ پیـامبر نفع مـی بردند؟ چهانی به منظور قتل پیـامبر انگیزه داشتند و چهانی قبلا وارد ترور پیـامبر شده بودند؟ و بعد، بـه قول فرمایش علامـه طباطبایی ما صدها آیـه درون موضوع منافقین داریم و منافقین بعد از پیـامبر چه شدند ؟ نسلشان منقرض شد ؟ یـا توبه د ؟ یـا اینکه بـه قدرت رسیدند و صدای برخی چیزها را درون نیـاوردند.

 

لذا اگر همـه این ها را ببینیم باز هم نمـی توانم بـه عنوان مسلم تاریخی بگویم پیـامبر شـهید شده هست اما درون مجموع شـهادت ایشان توسط بعضی از نزدیکان کاملا قابل اعتنا است.

 

این موضوع هم کـه امروز نمـی توانیم بـه طور مسلم تاریخی نظر دهیم بـه همان علت هست که برخی ها اجازه نداده اند مسائلی کـه به ضررشان بوده هست در تاریخ منعشود.

 

سوال: دلائل قائلین نظریـه رحلت چیست؟

 

اگری بخواهد نگاه صرفا تاریخی د خود من هم مـی گویم دلائل شـهادت ضعیف هست حتی من مـی گویم اگری نگاه صرفا تاریخی داشته باشد خود غدیر هم ضعیف هست چه برسد بـه شـهادت پیـامبر چوت تاریخ توسط ذی نفعان کانالیزه و شده است.

 

لذا درون نگاه تاریخی صرف نـه اینکه دلیل بر شـهادت رسول خدا وجود ندارد ، وجود دارد؛ لکن دلایل به منظور اثبات آن کافی نیست اما با نگاهی کـه بنده عرض کردم کفه ی شـهادت بر رحلت سنگینی مـی کند.

 

این کـه ما بگوییم فقط حتما به منابع تاریخی رجوع کنیم و منابع دیگر چون منابع روایی را دخالت ندهیم این خامـی هست چرا کـه منابع تاریخ خبرگزاری های رسمـی حکومت ها بوده اند.و تاریخی کـه ما مـیبینیم از همان متهمان عبور کرده است.

 

 




[منابع روایی و قرائن تاریخی، نشان مـی‌دهد کـه قول شـهادت ... کتاب تاریخش معروف است در جدول]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 30 May 2018 15:15:00 +0000